الزاما نباید همیشه شاد بود
این جمله ای که امروز خواهرم گفتش؛ و یه حرف کاملا طبیعی و درستیه
اصولا تمام زندگی به گونه ای نیست که بر روی خواستهای ما و حول محور شاد بودن و خوش بودن بگذره.
یه روز خنده ::: یه روز شادی ::: یه روز غم ::: یه روز گریه ::: یه روز تنهایی ::: یه روز شلوغی
و خیلی از این یه روزها ....
اما خواهر گلم که دنیا رو باهاش عوض نمیکنم شاد نبودنش دلیل خاص و علتی داره که من تا حدودی میدونم؛ و همین باعث شده که من از عصر تا به حال تو فکر برم و ناراحت اون عزیز دلم بشم .
به خدا نمیخوام ازش تعریف الکی کنم اون یه مادر کامل یه خانم به تمام معنی ه و از همه مهمتر برای اینجانب یه خواهر که خیلی دلسوز بوده برام .
به خداوندی خدا اینو راست میگم من تو این مدت هیچوقت ندیدم غیبت کسی رو بکنه یا برای کسی بد بخواد ::: نمیدونم شاید بگین چون خواهرمه دارم ازش تعریف میکنم اما اصلا اینطور نیست .
شادی جان با خنده تو میخندم و با ناراحتی تو ناراحت میشم ::: از صمیم قلب و خیلی خالصانه دوست دارم .
خلاصه اینکه نتونستم طاقت بیارم و بغض تو گلوم تبدیل به دونه های اشک شد .
************
خودم هم زیاد میزون نیستم امروز باید میرفتم برای جواب آزمایشم اما آماده نبود
فکر کنم شنبه میگیرم
************
من الان مدتیه خودم رو عضو انجمن اهدای اعضای بدن کردم
شاید اگه قرار باشه رخت سفر ببندیم و بریم
یه عضوی از بدنمون به درد یه بیماری بخوره
لااقل اینطور برای دوستام و اجتماعم مفید باشم
کسی چه میدونه چی میشه
از لطفت نسبت به من ممنونم . منتظرم تا جواب آزمایشت مثل همیشه خوب بیاد و دوای دردت فقط همونی باشه که من گفتم