( میبینم که .... )

داستان لباس عروس



لباس عروس فروشی های میدان محسنی رو حتما برای یه نظر هم که شده سر بزنین
اونقدر جای خوبیه برای خوابیدن طولانی مثلا بین یک تا دو ساعت
چون به محض دیدن قیمتها قطعا از حال میرین و بطور طبیعی
باید حدود دو ساعت بعد به هوش بیاین
اما انصافا قشنگ هستن
نه هول نشین هنوز خبری نشده
اونجا مغازه چندتا از دوستام هستش
رفته بودم بهشون سر بزنم که قیمتها رو هم دیدم
هر وقت میرفتم پیششون خیلی مختصر به اجناسشون نگاه میکردم
اما اینبار با دید خریداری داشتم نگاه میکردم
وای خدای من از ۵۰۰۰۰۰/۱ بود به بالا
خیلی قشنگ بود اما قیمتش اصلا
تاج عروس هم که نگو
خلاصه دیروز عصر یه سکته زدیم تو مغازه رفیقمون

 نبرد  در کریم خان


سرویس طلا هم که معمولیش تو کریم خان از ۷۰۰۰۰۰/۱ یا ۲۰۰۰۰۰۰ هست به بالا
ای خدا چه دنیایی شده من وقتی که نامزد داشتم (البته در گذشته های دور)
وقتی براش سکه خریدم یادم نیست چه مناسبتی بود اما قیمتش حدود ۱۰۸۰۰ بود
حالا واقعا همه چی تغییر کرده
یه وقت نگین از پشته کوه اومده این پسره
نه بابا میخوام داستان دیروزم رو براتون بگم
اما فکر کنم من یه شاخ تو شاخ با این کریم خان خواهم شد
چون خیلی زور گو و گرون فروشه

ظاهرا یه کودتای جیبی در حال رخ دادنه


چون فکر کنم همه ظرف ۱ ماه (منظور پول ها) رو میگم ظرف ۱ ماه تبدیل به نمیدونم چیها
بشه
اما خب کاریش نمیشه کرد
اون ضرب المثله هست که میگه هر که طاووس خواهد جور کریم خان و میدون محسنی کشد
حالا ما هم باید قبول کنیم کاری نمیشه کرد
تازه هنوز سراغ آینه و شمعدون نرفتم
وا مصیبتا !!!!!

کجایی خرج و مخارجهای دوران مجردی من دارم میام بغلت کنم
منو در آغوش بگیر تا کاندید عزیز نیستش
چون در آینده با خرج و مخارجهای متاهلی کلی دعوا داریم
 (شوخی بود یه وقت بهش نگین)

بابا خبری نیست فعلا